loading...
⓿█* فقط خنده_ترول,جک * █⓿
AMirali بازدید : 37 جمعه 21 تیر 1392 نظرات (0)

 

 

 

 

ميخواستن يكي رو رييس حفاظت اطلاعاتش كنن،

 

 بهش يه سري اسرار مملكتي ميگن تا ببينن چقدر ميتونه بروز نده.

 

 تهديدش ميكنن، نميگه. ميزننش، نميگه. شكنجه اش ميكنن،

 

 نميگه. آخر سر واسه اطمينان بيشتر ميندازنش انفرادي

 

 و رفتارشو زير نظر ميگيرن. ميبينن كه هي ميزنه تو سر خودش

 

و ميگه: اه يادم بيا… اه چي بود!

 

 

 

 

 

 

 

قل مراد دزدي، صاحبخونه پا ميشه ميگه: كيه اون جا؟

 يارو ميگه: هيچكي، گربه ست، بعععععع.

 

 

 

 

به يه بچه ميگن: اون چه حيوونيه

 كه به ما گوشت، كفش، لباس ميده؟ ميگه: بابام.

 

 

 

 

از غضنفر مي پرسند هدفت از تحصيل چيه؟

ميگه : مي خوام درس بخونم، دكتر بشم، مطب بزنم، پولدار بشم،

وانت بخرم باهش كار كنم!

 

 

 

 

غضنفر پشت در اتاق عمل بود ،

 پرستار صدا مي زنه: همراه مريض ... غضنفر ميگه: .... 0912487...

 

 

 

 

غضنفر عینکش را دور دستش می چرخونه بعد میزنه چشش،

سرش گیج میره میخوره زمین!

 

 

 

 

 

غضنفر: اون مورچه رو ميبيني كه بالاي اون كوهه؟

قل مراد: كدومو ميگي؟ اوني كه چشماش بسته است

 يا اوني كه چشماش بازه؟

 

 

 

 

 

2 تا دوست با هم ميرن هتل، اولي ميره توالت فرنگي، دومي مياد كتكش ميزنه!

 ميگن: چرا ميزنيش؟ ميگه: من هر روز از اين چشمه آب مي خورم،

اين اومد دستشويي كرد توش !

 

 

 

 

يارو داشت رد مي شد، ديد دارن يه نفرو ميزنن. پرسيد:

چرا ميزنيدش؟ گفتند: فلان فلان شده ادعاي پيامبري ميكنه.

 گفت: بزنيد اون دروغگو رو، من اونو نفرستادم.

 


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    سایت چطوره ؟
    برای حمایت از ما کلیک کنید
    آمار سایت
  • کل مطالب : 233
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 66
  • باردید دیروز : 11
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 203
  • بازدید ماه : 567
  • بازدید سال : 2,543
  • بازدید کلی : 206,404