یارو میره طوطی سخنگو بخره ، فروشنده بهش یه جغد میندازه
بعد از یه مدت دوستای یارو بهش می گن : یاد گرفته حرف بزنه یا نه ؟
یارو می گه : هنوز نه ، ولی خیلی توجه می کنه !

دوتا جوجه باهم قرار مي زارن وقتيكه بزرگ شدن باهم ازدواج كنن وقتي كه بزرگ مي شن ميفهمن كه هر دوتا شون خروسن!!!!

يك روز يه گوسفنده با مامان باباش دعواش ميشه ميره سر كوچه تاكسی بگيره ، ميگه : كشتارگاه ، كشتارگاه

یکی یه سوسمار پیدا میکنه. از دوستش می پرسه: چیکارش کنم؟ دوستش میگه : ببرش باغ وحش فرداش دوستش می بینتش. می پرسه: چیکارش کردی؟ میگه : دیروز بردمش باغ وحش.. امروز هم می برمش سینما...

يك بابايي يه ماهي تو پاكت دستش بوده، رفيقش ميبيندش، ازش مي‌پرسه: جريان ‌اين ماهيه چيه؟ ميگه: ‌دارم براي شام مي‌برمش خونه. ماهيه ميگه: مرسي من شام خوردم، منو ببر سينما!